فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fall Back

گذشته‌ی ساده:

fell back

شکل سوم:

fallen back

سوم‌شخص مفرد:

falls back

وجه وصفی حال:

falling back

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

ادبی (اغلب از روی ترس) به‌طور ناگهانی عقب رفتن، به‌طور ناگهانی به عقب پریدن

She fell back when the fireworks exploded nearby.

وقتی ترقه‌ها نزدیکش منفجر شدند، با وحشت به عقب پرید.

I fell back instinctively when the loud bang echoed.

وقتی صدای بلند در فضا پیچید، به‌طور غریزی به عقب رفتم.

phrasal verb

(نظامی) عقب‌نشینی کردن، عقب کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The troops were ordered to fall back to a safer position.

نیروها دستور گرفتند که به موقعیتی امن‌تر عقب‌نشینی کنند.

Facing overwhelming numbers, the unit had to fall back.

در برابر تعداد زیاد نیروهای دشمن، یگان مجبور به عقب‌نشینی شد.

phrasal verb

کسب‌وکار (مجدداً) کاهش یافتن، افت کردن، پایین آمدن، سقوط کردن، سیر نزولی پیدا کردن

After a brief rise, stock prices fell back again.

پس‌از افزایشی کوتاه، قیمت سهام دوباره کاهش یافت.

Oil prices fell back after reaching a three-month high.

قیمت نفت پس‌از رسیدن به بالاترین میزان در سه ماه اخیر، مجدداً افت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fall back

  1. verb retreat
    Synonyms:
    withdraw recede retire back draw back yield recoil give back surrender retrograde retrocede
    Antonyms:
    progress forward forge

ارجاع به لغت fall back

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fall back» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fall-back

لغات نزدیک fall back

پیشنهاد بهبود معانی